کد مطلب:35324
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:35
آيا فطرت راهي بر اثبات وجود خداست يا اينكه به عنوان مقدمه اي (برهاني) براي اثبات وجود خدا استفاده ميشود؟
براي بيان اين مسئله, كه فطرت راه است يا برهان, ابتدا بايد اين مطلب روشن شود كه مقصود از فطرت و فطريات چيست؟ فطرت هم بر گزارش هاي علمي اطلاق مي شود و هم بر گرايش هاي عملي؛ اگر مقصود از فطرت، گزارشهاي علمي باشد, مانند فطريات كه قياس آنها با خودشان است, از قبيل «الكل أعظم من الجزء» و «الواحد نصف الاثنين» يعني به مجرد تصور موضوع و محمول, حكم به ثبوت محمول براي موضوع مي شود بدون اين كه نياز به استدلال باشد, در اين صورت اين مقدمات بديهي, مقدمه استدلال واقع مي شوند و چون در اصطلاح منطق, استدلال و تفكر را حركت مي نامند در اين صورت مي توان دو مقدمه استدلال را مسير و راه ناميد. چنانكه مرحوم سبزواري گفته است:
والفكر حركه إلي المبادي
و من مبادي إلي المراد
(شرح منظومه سبزواري، 1/57)
متفكر با سير علمي در مقدمات استدلال, به مقصد كه نتيجه است, مي رسد. به عبارت ديگر: چون خود فكر حركت است و حركت راه و مسير مي طلبد و مسير حركت, مقدماتي است كه متفكر را به نتيجه مي رساند, پس گزارش هاي علمي و فطري راه است.
اما اگر مراد از فطرت، گرايش هاي عملي باشد, باز هم به دليل اين كه گرايش عملي سير باطني است براي شهود خدا، پس فطرت راه است. يعني انسان در مسير جان خود حركت باطني مي كند و حركت در مسير جان, همان سير در راه است. البته راهي كه با رونده و سلوك و مسلكي كه با سالك متحد است. چنان كه بزرگان گفته اند: انسان يا در طلب است و يا در طرب, اگر در راه است, داراي طلب است و اگر به مقصد رسيده باشد, داراي طرب و نشاط است.
بنابراين, فطرت در هر دو معناي علمي و عملي, مي تواند راه باشد چه به صورت مقدماتي بديهي، كه انسان را به نتيجه برساند و چه به صورت سير باطني كه او را به شهود خداي سبحان نايل گرداند.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.